نوشته شده توسط : Kloa

۱. روستایی که آدم می‌بلعد
در روستای اندکی دورافتاده در آند، سه مرد ناپدید شده‌اند. گویی زمین آن‌ها را بلعیده. هیچ جسدی پیدا نمی‌شود. ساکنان روستا لب به سکوت دوخته‌اند و نیروهای دولتی، تنها تماشاگرند. راز، در دل سنگ‌ها و چشم‌های خاموش مردم پنهان است.

۲. لیتومه؛ عقل در برابر اسطوره
لیتومه نماد دولت مرکزی‌ست: مردی تحصیل‌کرده، منطقی، و به دنبال حقیقت. اما هرچه بیشتر تلاش می‌کند تا معما را حل کند، بیشتر به این نتیجه می‌رسد که اینجا حقیقت همان خرافه است. در برابر آیین‌ها، قدرت قانون و علم چیزی بیش از یک شوخی نیست.

۳. خشونت مقدس، قتل به قصد بقا
قربانی‌های انسانی در این سرزمین برای آرام‌کردن خدایان است. در فرهنگ مردم، مرگ سه مرد نوعی عدالت طبیعی‌ست. جنایت تبدیل به عبادت شده. روایت یوسا، مرزی ندارد بین مقدس و شیطانی؛ همه‌چیز به نیت و باوری وابسته است که پشت آن نهفته است.

۴. عشق توماس، شهوتی در حاشیه
توماس به آدریانا دل می‌بندد؛ اما رابطه‌شان در مرز شکننده‌ای میان محبت و سلطه است. آن‌ها در جهانی بی‌اخلاق و بی‌ثبات، به هم پناه می‌برند؛ اما حتی این پناه هم سرشار از ناامنی و ترس است. عشق در این رمان، مفر نیست؛ آینه‌ی هراس است.

۵. مبارزان مسلح و قربانیان خاموش
یوسا هم‌زمان خشونت مدرن (تروریسم) و سنتی (قربانی‌کردن انسان‌ها) را به تصویر می‌کشد. هر دو از انسان ابزاری می‌سازند برای اهداف بالاتر. مردم، بازیچه‌اند. برای دولت، عددند؛ برای اسطوره، خوراک. و آن‌ها هیچ‌وقت صدا ندارند.

۶. پایانی برای عقل، آغازی برای جنون
لیتومه بی‌پاسخ بازمی‌گردد. روایت، با ناامیدی تمام می‌شود. نه حقیقت کشف می‌شود، نه عدالت اجرا. تنها چیزی که باقی می‌ماند، سکوتی بی‌پایان و باور به قدرت نیروهایی‌ست که بیرون از منطق عمل می‌کنند. رمان با تردید پایان می‌یابد، نه یقین.





:: بازدید از این مطلب : 21
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 31 ارديبهشت 1404 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: